فدای تو

لحظهء دیدار نزدیک است...... باز من دیوونه ام؛ مستم
باز می لرزد دلم؛دستم ........ باز گویی در جهان دیگری هستم

سلام گلم ..... چه سخته .. طاقتی دوری بعد دیدار!!!! دلم می خواست .. تو اون لحظات زیبا کلی حرف بزنم .. اما ..... نمی دونم  ضربان قلبم ؛ زبانم رو قاصر کرده بود ... کاش حرفای نگفته رو خودت می فهمیدی .... خیلی سخت بود .. همون موقع هم اون همه انرژی عشق ؛ از خود بیخودم کرده بود ... یعنی یه نگاه!!!!! این نگاهها آواره ام کرده .. دارم سی دی میلاد آقا رو که هدیه دادی گوش میدم .. یعنی میشه .. باهم تولدش رو جشن بگیریم ....... یعنی میشه وقتی هوس کنم برم پابوسی امام رضا .. بتونم برم؟! یعنی میشه از گفتن همه حرفام دیگه ترس نداشته باشم ! یعنی میشه منم مثل آدمای دیگه نظرم سلیقه ام مهم باشه! یعنی میشه .. منم آروم باشم و عاشق زندگیم! بهت قول میدم .. هرکاری بکنم ..که بهترین زندگی رو داشته باشیم .... همیشه عاشق باشیم

دوست دارت..........

نظرات 3 + ارسال نظر
تا آخرهمراه شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 10:53 ب.ظ

سلام عزیزم..ای کاش من هم می تونستم تمام حرفهامو بگم ........... مهربونم ! انشاا... خیلی جاهاست که باید بریم و به امید خدا میریم. منم بهت قول میدم .. هرکاری بکنم ..که بهترین زندگی رو داشته باشیم .... همیشه عاشق باشیم . به امید فردای نزدیک... دوستت دارم.

آوارهء تو یکشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 07:39 ق.ظ

سلام .. صبحت به خیر مهربانم ... ممنونم .. تو خیلی خوب و مهربونی و من واقعا نمی دونم چطور جواب این همه خوبی و محبت رو بدم ....... دعا می کنم همیشه ..خوشبخت باشی و خندان .... دوستت دارم قد چند تا دنیا ..........

همیشه عاشق دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 08:19 ق.ظ

سلام گلم .. الان که بارون میاد .. حس می کنم بیشتر دلم برات تنگ شده ... زیر بارون داد زدم که خدا میشه یه روزی .. زیر بارون بریم تا بینهایت .. یاد حرفای اولمون افتادم .. گفتی میشه دو خط موازی بالاخره هم رو قطع کنن .. و من به امید اون روزم ........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد