سلام ... عزیزم ... دلم خیلی برات تنگ شده ... خرید ها و کارها حسابی وقتمون رو گرفته .. ذهنم رو بهم ریخته .. با اینکه بهت قول دادم سعی کنم بهترین لحظات رو سپری کنم و شاد باشم .. اما دلهره ها نمی زاره .. شبا خواب ندارم و روزا عصبی !! نمی دونم چه کنم .. فقط بودنت کنارم بهم آرامش میده .. یادم نمیره بیست و نه آبان رو که با بیست و پنج ماه مبارک رمضان مصادف شده بود .. که بالاخره خانواده بله رو دادن و ما با اون تشریفات به هم محرم شدیم! چقدر در کنارت بودن برام لذت بخش بود و سعادت .. افتخار می کنم بهت ... تو بهتریم مرد دنیایی! قوی و با ابهت ! مهربون و با گذشت! نازنین من ؛ تو توی هیچ چیز برام کم نزاشتی .. از روز آشناییمون که از ۲۳ بهمن سال پیش بود تا به حال . همیشه در حقم محبت کردی و خوبی ... همیشه من رو امیدوار کردی .. منی رو که زندگی رو تموم شده می دیدم .. حالا دلم می خواد تا هستی نفس بکشم و در کنارت احساس خوشبختی کنم .. می دونی که چقدر دوستت دارم و همیشه تمام وجودم رو برات می زارم ... عزیز دل من ؛ دلم می خواد همیشه بهم امید بدی و دستام رو بگیری .. تو تنها تکیه گاهمی ومن! بی تو دیگه هیچی نیستم ... به اندازهء همه هستی دوستت دارم .. دوستت دارم .. دوستت دارم نازنینم