دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه ......... دوباره این دل دیوونه واست دلتنگه
چه زود گذشت ؛ روزا باهم بودن تو مشهد! وقتی با هم سمت حرم می رفتیم و تو دعا می کردی ! چه به خودم می بالیدم که همسری چون تو دارم! فدای اون چشمان زیبات ؛ نازنینم .. تو رو امام رضا بهم داد .. دعا کردم برام حفظت کنه برای همیشه؛ دعا کردم همیشه عاشق باشیم و خوشبخت و در راه خدا ... عزیز و مهربونم چه زیبا بود وقتی تو خواب بودی و من نگاهت می کردم! چقدر آرزوی این لحظه رو داشتم و به لطف خدا و ائمه بهش رسیدم! مدام یادم میافته سال پیش این موقع کجا بودم !! یه مرده که دیگه رمقی نداشت .. کسی که دنیا رو نمی خواست .. کسی که حاضر بود روزی هزار بار جای دیگران بمیره ... کسی که تنها و بی کس بود .. درکت برام سنگینه .. چون نقطهء مقابل زندگی پارسالمی! گاهی احساس گنگی می کنم .. نکنه همش خواب باشه .. نکنه از خواب پاشم ببینم همه چی مثل سابق ادامه داره!! یعنی اینقدر خدا دوسم داره!!! تو مشهد بیشتر شناختمت .. دیدم بهترین همسر دنیا ماله منه!! بهترین ومهربونترین یار دنیا رو دارم!! خدایا مهربونم شکر هزاران مرتبه شکر .... خدایا عشقم و ازم نگیر هیچ وقت! خدایا از روزی می ترسم که کسی رو بیش از من دوست داشته باشه! اونقدر مهربونی کرده که دیگه تاب غیر اون رو ندارم ...
نازنینم؛ قشنگم؛ گلم؛ بهترینم؛ عشقم؛ عمرم؛ همه زندگیم؛ بود و نبودم؛ دوستت دارم .. خیلی زیاد .. اونقدر که تو کلهء دنیاییم نمی گنجه!! می خوامت .. آغوش گرمت رو .. نفسهای مهربونت رو ... نوازشهای آرامش دهنه ات رو ... دستای پر از صفات رو ... شونه های آرومت رو .. چشمان دلربات رو ... همه چیز رو .. ای همه هستی من
سلام به بهترین ستاره آسمون عشقم .. به عشق آسمونی خودم ..
از دیشب دارم خدا رو شکر می کنم .. خدایی که اونقدر مهربون و خوبه که تنهامون نمیذاره ؛ همیشه و همیشه شاکر این لطفشم .. داره وصال می رسه .. داره کم کم همه سختیها تموم میشه .. داره بوی عشق یه خونه برامون می سازه پر از محبت .. محبت تو عزیزم .. نمی دونی وقتی بابام اجازه داد بیایین و تو با اون چرب زبونیت بالاخره قراره دیدن رو گذاشتی چقدر خوشحال شدم .. نه می دونی ؛ خودتم خوشحال بودی .. تا صبح می خندیدم و شکر می گفتم .. همون موقع نماز شکر خوندم و از خدا خواستم عشقم و یارم همیشه خوشبخت باشه و عاشق .. دعا کردم همیشه در راه خدا باشه عاقبت به خیر .. چون می دونم هر جا تو باشی منم هستی .. قرارمون همینه .... تقریبا دیگه دارم بال در میارم و آماده پرواز میشم .. پرواز با تو .. تویی که دارم از عشقت می سوزم .. وای نمی دونم چطور با این کلمات احساسم رو بیان کنم .. کم میارم .. فقط بگم که نه تا وقتی جون تو این بدن هست .. نه تا وقتی که دنیا باشه .. برای همیشه .. همیشه که خدا هست و زندگی هست .. تا وقتی روحم هست .. دوستت دارم .. به همون خدا قول میدم سعیم رو بکن که در تو مسیر خوشبختی و عشق حرکت کنم .. و این میسر نیست جز با کمکت ... من بهت نیاز دارم برای همیشه .. برای نفس کشیذن .. برای بودن .. برای پریدن .. برای همه چی بهت نیاز دارم ... قول دادی کنارم باشی .. می دونم که تا همیشه هستی ... بدون اگه برای یه لحظه حس کنم نیستی .. دیگه ......... بماند فکرش هم نمی کنم .. منتظر قدمهات تو خونه هستم .... دوستت دارم .. فدای همه مهربونیات عزیزم
عیدتم از الان مبارک ... دعا کن آقا بیاد شیرینی زندگی رو بیشتر کنه ....... اللهم عجل الولیک الفرج